بسم الله الرحمن الرحیم به سپیده سوگند در راه مانده بودم، بیکس و در همیان قلبم، اندکی محبت باقی نه راهی بود و نه ردی بیابان در پیشرو و بیابان در پشت سر که به ناگاه پیام داد :" به سپیده سوگند و به قرار شب در خویش او تو را از یاد نبرده ناخوشنود نگشته از تو سرور و سالار و رب و پرودگار تو و سرانجام برایتان نیکوتر از سرآغاز است و به عطایش خوشنودت خواهد ساخت مگر نه یتیمات یافت و پناهت داد؟ گمگشتهات دید و راهت نمود؟ نیازمندت یافت و بینیازت کرد؟ پس یتیم را خوار مکن و پرسشگر را مران و موهبت پروردگارت را بازگوی"
صبح عدالت
دوشنبه 9 فروردینماه سال 1389 ساعت 02:19 ق.ظ